امروزه بیش از گذشته به این پدیده برخورد می کنیم که بخواهیم خودمان را معرفی کنیم، چرا که در دنیای وسیعی از ارتباطات با افراد زیادی برخورد می کنیم که هیچ شناختی از ما ندارند. لازمه ی عصر ارتباطات و دیجیتال داشتن حداقل یک بیوگرافی چند خطی مشخص است که جایگاه تقریبی ما را در ذهن مخاطبان دنیای واقعی و مجازی مشخص کند.
نمی خواهم در این بحث از برند شخصی صحبت کنم گرچند شاید ناخواسته به بحث ورود کنم چرا که در مورد این صحبت می کنم که ما چگونه شناخته می شویم.
در مراسم ها و اجتماعات مختلف یا در صفحات شبکه های اجتماعی وقتی برای اولین بار خودمان را معرفی می کنیم بعد از بیان نام و نام خانوادگی خود چه اطلاعاتی را به زبان می آوریم. شغل؟ تجارب شغلی؟ محل تولد یا سکونت؟ تحصیلات؟ سن؟ آنچه که هستیم یا آنچه که می خواهیم بشویم؟ عناوین نسبی؟ یک جمله که خط مشی و اصول حرفه ای ما را مشخص می کند؟ سوابق و افتخارات؟ یا حتی سوابق اشتباهات؟ بیان هریک از این ها و خیلی از اطلاعات دیگری که می تواند بعد از نام ما عنوان شوند، محتمل است.
ممکن است به گذشته اشاره کنیم، یا آینده و یا حال. یکی از نقاط عطفی که در زندگی باید به این سوال پاسخ دهیم که واقعا ما چه هستیم؟ یا شاید هم اصلا من هیچ یک از عناوین و نسبت هایی که بعدم از نامم ذکر می شود نباشم. برای شناختن یک انسان با تمام پیچیدگی و پویایی آن، نمی توان به دانستن شغل و تحصیلات و سوابق و محتویات رزومه آن اکتفا کرد. البته این مورد خیلی هم نسبی ست و هر نوع معرفی بسته به شرایط و بستر ارائه آن ممکن است متفاوت بوده و شناخت مدنظر آن زمان و مکان خاص را تامین کند.
گاهی هم ما نیاز داریم در محیطی خاص به شکلی مختص آن شناخته شویم و سبک معرفی ما وابسته به خواسته های درونی مان است.
به یک کاندیدا فکر می کنم که در پوستر تبلیغاتی اش زیر عنوان نام و نام خانوادگی اش چه می نویسد؟ یا یک دانشجو وقتی در اولین جلسه ی کلاس خودش را معرفی می کند. یا یک استاد و سخنران در ابتدای یک جلسه چه چیزی از خودش می گوید؟ گاهی سکوت کردن در مورد خودمان هم نوعی معرفی ست. ارائهندادن محتوا در جایی که لازم به ارائه ی محتوایی هست نیز به نظرم خود نوعی تولید محتوا ست. محتوای سکوت.
فردی که به تازگی شرایط سختی را پشت سر گذاشته خود را کاملا با شرایطی که از آن گذر کرده معرفی می کند، فردی که راهی در پیش رو دارد نیز ممکن است خودش را کاملا در مسیر پیش رویش معنا کند، همین طور فردی که سی سال یک شغل را به طور روتین انجام داده شاید نتواند تعریفی جز بازنشسته یا پیشکسوت فلان زمینه از خود ارائه دهد.
ما در ظرف گذشته، حال و آینده و همینطور در ظرف ذهنیت و باور خودمان و شرایط و بستر ارائه، تعریف می شویم.
گاهی اولین چیزی که بعد از نام مان در ذهن دیگران یا خودمان شکل می گیرد بخش اعظمی از وجدیت ماست و گاهی هم تنها یک عنوان گذراست که بزودی فراموش می شود. کمتر پیش می آید که افراد در ابتدای سخن با خصوصیات فردی شان معرفی شوند گرچند که بیان خصوصیتی که در فرد نهادینه شده تصویر بسیار دقیقی از اصلوب و چارچوب های رفتاری و زندگی او ارایه می دهد.
صداقت در بیان و اعتماد به آنچه که بیان می شود، نیز در این زمینه اهمیت زیادی دارد چرا فرد گاهی به راستی آنچه که پس از نامش ذکر می شود نیز اعتقاد ندارد.
عنوان هایی که قبل از اسم افراد ذکر می شوند و آنچه که بعد از نام فرد گفته می شود بیانگر تمام واقعیت های فرد نیست، گرچند ما در دنیای ظواهر گرفتاریم و عادت کرده ایم به القاب و عناوین، اما انسان چیزی فراتر و پیچیده تر از واژگانی ست که در بیو، رزومه، کارت ویزیت، معرفی پیش از سخنرانی و ... ذکر می شوند.
- ۱ نظر
- ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۰۸