پرویز، خروج از ناحیه امن
برای من فیلم پرویز، روایت خروج از ناحیه امن فردی ست که در بند خرده عادت های چند ساله اش گیر کرده است و به هیچ وجه آمادگی حضور در ناحیه ای خارج از این محدوده رفتار ها، اماکن و افراد را ندارد. پرویز نه به میل خود که به ناخواسته از این ناحیه امن (Comfort Zone) اخراج شد و انگار برای اولین بار با تصویر واقعی جامعه مواجه شد. تصویری ناآشنا که حتی رفتار اطرافیان و آشنایان قبلی پرویز نیز در آن شکل دیگری به خود گرفته بود.
برخلاف روایت آرام فیلم در آغاز ما با نقاط عطف متعددی در طول فیلم مواجه می شویم. روایتی از تغییر محیط و شرایط زندگی پرویز و بروز تصویری از پرویز که برای خودش نیز غریب است. جایی که در منطقه ترس ایستاده و زیادی خود را تحت نظر و تاثیر دیگران میبیند. خط داستانی مابین طی مسیر یادگیری و رشد و یا سقوط به حیطه ی غیر انسانی در رفت و آمد است چرا که به تعبیری پرویز از ناحیه امن خود خروج نکرد بلکه رانده شده و آمادگی موتجهه با این ترس و مشقت استقلال را ندارد. شاید اگر هر یک از ما این خروج از محدودهامن عادت ها و رفتارها و روزمرگی مان را به اراده خود و به موقع انتخاب نکنیم، روزی تحت تاثیر تغییر شرایط قرار گرفته و به جبر از این ناحیه بیرون انداخته شویم.
ما در این فیلم نه با قهرمان سازی روبروایم و نه با تخریب. ما با هویتی روبرو هستیم که در پس ناحیه ی ترس خود (Fear Zone) در انتخاب رشد و هبوط مردد است. پرویز بارها انفعال و بی عرضگی خود را انکار می کند و این عدم خودپذیری مساله انتخاب را دشوارتر می کند. اینگونه بود که تحت تاثیر نگاه های جدید و غریب دیگران دست به کارهای باورنکردنی زد.
به نظر من ریتم نفس های پرویزدر جای جای روایت به عنوان موسیقی متن فیلم بکارگرفته شده بود و کاملا حس تشویش و درماندگی موجود در داستان را به مخاطب منتقل می کرد. داستان پرویز و پیله ی امنش، روایت ما و ناحیه امن هر یک از ماست که میتواند با فرم و جزئیات دیگری رخ دهد.
پی نوشت: گذشته از داستان و کارگردانی فیلم که از نظر من به عنوان مخاطب معمولی رضایت بخش بود، بازی مرحوم لوون هفتوان به شدت باورپذیر و واقعی بود.
- ۰۰/۰۴/۰۱
عالی بود امیرحسین عزیز