نسل ِ من

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فقر» ثبت شده است

کاهش درآمد سرانه در ایران به ۲.۵ میلیون تومان، نگران‌کننده است و فشار بیشتری بر گروه‌های کم‌درآمد وارد کرده است. این وضعیت خطر افزایش فقر پایدار را در کشور به همراه دارد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رویداد 360، با کاهش قابل توجه درآمد سرانه در ایران ، شرایط اقتصادی برای اقشار آسیب‌پذیر به شدت دشوار شده است. آمارها نشان می‌دهد که این کاهش منجر به افزایش نابرابری و فشارهای مالی بر خانواده‌ها شده است. در نتیجه، بسیاری از افراد به سختی می‌توانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند و این نگرانی‌ها آینده اقتصادی کشور را تهدید می‌کند. در صورت عدم اقدام مؤثر، ممکن است این روند به فقر پایدار تبدیل شود. به همین دلیل، نیاز به راهکارهای جامع و فوری برای بهبود وضعیت اقتصادی احساس می‌شود.

کاهش درآمد سرانه در ایران قابل لمس است

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ایران نشان می‌دهد که فقر و نابرابری اقتصادی در کشور به شدت افزایش یافته است. در طول یک دهه گذشته، درآمد سرانه از ۴.۷ میلیون تومان در سال ۲۰۱۱ به ۲.۵ میلیون تومان در سال ۲۰۲۲ کاهش یافته است. گروه‌های کم‌درآمد بیشترین فشار را از افزایش قیمت‌ها و تورم متحمل شده‌اند، به‌ویژه در بازار مسکن. این افراد اکنون مجبورند برای تأمین نیازهای اولیه خود، هزینه‌های بهداشت و آموزش را کاهش دهند. در صورت ادامه این روند، خطر فقر پایدار افزایش می‌یابد.

چرا درآمد سرانه در ایران کاهش یافته است؟

درآمد سرانه به دلایل اقتصادی شامل تورم بالا و نداشتن برنامه‌ریزی موثر کاهش یافته است.

نابرابری اقتصادی چگونه بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد؟

نابرابری اقتصادی موجب سختی در تأمین مسکن و کاهش توان خرید کالاهای ضروری، مانند خدمات بهداشتی و آموزشی، برای گروه‌های کم‌درآمد شده است.

منبع : رویداد 360

 

  • محسن جمشیدی

مردمانی غرق شده در امواج

اوضاع امروز ما شبیه به افرادی ست که در یک کشتی شکسته، در دریای متلاطم طوفانی گیر افتاده اند و هر بار از سویی با موج جدیدی مواجه می شوند و یک قدم به مرگ و نیستی نزدیک تر.

ما در بین موج تحریم، امواج شدید گرانی، موج کرونا و ... گرفتار شده ایم و از طرفی مسافر اجباری یک کشتی شکسته ایم. آنطور که به نظر می رسد چیزی که ما را به این ورطه کشید نه اتفاق و تقدیر که بی تدبیری و فساد بود. شاید اگر در ساحل امن و آرامش هم می بودیم باز سونامی فساد و ناکارآمدی چنان می کرد که باز چیزی جز تلخی باقی نمی ماند.

حالِ اجتماع خوب نیست و یک به یک افراد در اضطراب، بی تفاوتی و بی رحمی خاصی که زاده ی این شرایط است فرو رفته ایم و سبک رفتاری نامطلوبی را پیش گرفته ایم که البته حاصل سیاستگذاری ها، تربیت و فرهنگ سازی غلط و همین طور در امتداد پیشینه ی ناجوری ست که داشته ایم.

این روزها شاهد فشارهای همه جانبه بر مردمی هستیم که اکثریت را تشکیل می دهند ولی در اقلیت قرار گرفته اند و بی بهره اند. از ثروت و سرمایه ملی، از تصمیم گیری های تعیین کننده و از ممکن های موجود بی بهره اند ولی در عوض تنها از تحریم، کمبود، کاستی ها و ناممکن ها، تاثیرات مخرب فساد، فقر، گرانی و فشار همه جانبه داخلی و خارجی بهره مند شده اند و قربانی انتخاب هایی هستند که در واقع انتخاب شان نیست و جبری ست که به زندگی شان تحمیل شده است.

من تخصصی در زمینه جامعه شناسی و رفتارشناسی ندارم اما این ها همه مشاهدات فردی من و درد دل هایی ست که آسمان دلم را ابری کرده اند.

  • محسن جمشیدی

تک تک ما منجیانِ بالقوه ی جهانِ حاضریم.

دنیایِ انسانی پیرامون ما در حال حاضر فراتر از این کره ی خاکی نیست و فعلن تنها موجوادت هوشمند شناسایی شده ی این کیهانِ عظیم ما هستیم.تمام تمدن و توحش بشری به همین سیاره ختم شده است و سرچشمه ی همه خوبی ها و اغلب بدی های جهان همین جمعیت هفت میلیاردی ست که مدام در حال کم و زیاد شدن است می باشد. انسانِ متمدن امروز با وجود تکنولوژی های پیشرفته و علوم بشدن پیچیده و پرمحتوا در کارِ بسیاری از بحران های بشری وامانده و جنگ و خونریزی میان انسان ها به مانند همان چند هزار سال پیش هنوز در جریان است و البته که فقط اسلحه و ابزار آن تغییر کرده مگر نه که جنگ همان جنگ است و انسانِ متوحشِ بدون منطق همان انسان. فقر هنوز مساله ای جهانی ست و گرسنگی موضوعِ جهان است. تازه به فراخور این پیشرفت های صنعنی و حس طمع انسانی محیط زیست ار همه ی جوانب در خطر افتاده است و به زودی بحران های محیط زیستی هم گریبان بشر را می گیرد.

با این وجود به نظر می رسد که روزِ خوش آدمی هنوز فرا نرسیده و باید کاری کرد. البته که تا دیر نشده باید کاری کرد و این نه کارِ تنها دولتمردان که کارِ همه ی مردم جهان است ودرست که پالیسی و خط مشی مدیریت های کلان به دست سیاستمداران طراز اول کشورها ست اما خطر همه ی اعضای جوامع را تهدید می کند و تک تک افراد باید برای تغییری بزرگ گام بردارند.

تغییری که به اصلاح الگوی رفتاری جوامع مختلف اعم از تغییر طرز نگاه ها و عقاید (که این روزها جزو پررنگ ترین دلایل کشتار انسان ها محسوب می شود)، تغییر الگوی مصرفی،تغییر نوع  رفتار با طبیعت، تغییر سبک زندگی های پرمصرف، ترغیب به همدلی جهت رفع مشکلات بزرگ انسانی (همچون فقر در همه ی جوانب) و ... بیانجامد. این تغییر نه به دست تنها یک مرد سیاسی یا رهبر ملی و جهانی که به دست تک تک مردم جهان و بواسطه ی آگاهی بخشی و اطلاع رسانی دقیق می تواند صورت بگیرد. در این بین رسانه می تواند رهبر و رهنمای مردم جهان باشد تا هر یک نقش نجات بخش خویش را ایفا کنند و یا اینکه عملکرد و نقشی منفعل و حتی مخرب داشته باشد و متعاقبا مردم به عنوان مصرف کننده گام محتوای رسانه ای نیز همین نقش را داشته باشند.

  • محسن جمشیدی