نسل ِ من

محبوب ترین مطالب

خستگی

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۴۴ ق.ظ

مثل ماری درون خودم چمبره زده ام، انگار که می خواهم خودم را بغل کنم اما دستی ندارم، می خواهم دلم را دلداری بدهم اما دلی ندارم، می خواهم به فردا امید داشته باشم اما امیدی ندارم، می خواهم از حال لذت ببرم اما حالی ندارم، نمی دانم چه مرگم شده، فقط خوب می دانم که خسته ام. به اندازه ی سی سال مقایسه آنچه که هست و آنچه می توانست باشد خسته ام. به اندازه سی سال ندانستن خسته ام. از اینکه حال اطرافیانم خوش نیست خسته ام، از اینکه کسی نمی گوید درست می شود، از اینکه امیدی نمی بینم به درست شدن خسته ام. من حتی از فردا هم خسته ام. این همه امروز گذشت و نشد اصلا چرا فردا دیگر؟

  • محسن جمشیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی