نسل ِ من

محبوب ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

وقتی می توان با نوشتن حال بهتری داشت و شاید حالِ دنیا را بهتر کرد دلیل برای ننوشتم نمی بینم. این همه حساسیت روی نوشتن و وسواس روی کلمات و محتوا لازم است؟ آن هم درست در زمانی که می توان با نوشتن تغییرات زیادی پدید آورد، در مورد تغییرات گسترده ی بیرونی صحبت نمی کنم، دارم از حال درون خودم می گویم، از تاثیر شگرف نوشتن بر روی روند شکل گیری و نظم یافتن تفکراتم صحبت می کنم.
نوشتن برای من ابزار اندیشیدن است. پیشنهاد می کنم شما هم این ابزار را تجربه کنید. اگر پیش تر از این زاویه به آن نگاه نکرده اید حالا از این منظر این ابزار را به کار بگیرید شاید برای شما هم راهگشا بود. شاید در قالب دیگری برای شما نمود پیدا کرد، مثلا نوشتن به مثابه ی التیامی بر رنج ها و یا نوشتن در مقام جور دیگر زیستن، نوشتن برای بهتر شدن، نوشتن به قصد رهایی و ...
چقدر کارکرد های متفاوت و گوناگونی می توان برای نوشتن متصور شد، در طول تاریخ بشر، آدم ها زیاد نوشته اند، از کتیبه و تاریخ تا شرح حال و غزل، از دست نوشته تا درسگفتار. حتما جادوی نوشتن در طول تاریخ همراه بشر بوده و هست.
از این به بعد بیشتر و منظم تر می نویسم، امید که موثر و مفید افتد.
  • محسن جمشیدی

وقتی از نوشتن حرف می زنیم درباره ی چه چیزی حرف زده ایم؟

نوشتن شاید از بهترین و لذت بخش ترین فعل های بشری ست.اینکه بنشینی و محتویات ذهن ت را بواسطه ی کلمات روی کاغذ منعکس بکنی حس ارضا شدن خاصی به همراه دارد. اینکه ذهن ت را درگیر بکنی و آن را بواسطه ی خودکا و کاغذ و یا صفحه کیبورد ملزم به تولید اندیشه و حتوا پیرامون موضوعی کنی حس کشف کردن به همراه دارد. اینکه درباره ی چیزی که هست بنویسی و سعی کنی تحلیل جدید ارائه بدهی حس حل کردن مسئله به همراه دارد  البته چندین و چند حس ناب و زیبای دیگر که همگی از نوشتن سرچشمه می گیرند و تو باید اهل نوشتن باشی تا درک کنی که از چه حسی حرف می زنم.

نوشتن عالم منحصر بفرد خود را دارد، کشف بواسطه ی کلمه، تحلیل بواسطه ی محتوا، ارضای ذهنی بواسطه ی شطحیات مکتوب و ... این ها وجوهِ منحصر به عالم نوشتن هستند و این نوشتن که از آن حرف می زنم چیزی فرای ادبیات و شاعرانگی و صرفا نویسندگی رمان و مقاله است.حوصله ای دارد به گستردگی خیل و اندیشه و دانش و به عمق همه ی علوم و حواس و عواطف.

نوشتن سفره ی بسیطی ست که هر کس پای گوشه ای از آن می نشیند و به فراخور جایگاه و شرایط ش از آن بهره می برد. دانشمند، محصل، تحلیلگر، نویسنده، ادیب، مهندس، مدیر، جهانگرد و یا در هر قامت دیگری که باشی می توانی از کلمه به عنوان ابزار انتقال و ارتباط و کشف و ثبت و هر کار شدنی و نشدنی دیگری بهره بگیرری و این کاملن به تو بستگی دارد که چقدر و چطور ذهن ت با واژه عجین است.

  • محسن جمشیدی