نسل ِ من

محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینمای دفاع مقدس» ثبت شده است

شیار 143 ما را از میانه ی ماجرا وارد قصه می کند.همه ی تماشاچیان بازیگران سوم شخص غایب جمع داستان هستند. مستند سازی دوربین برداشته و از شخصیت های داستان می خواهدکه قصه را روایت کنند. الفت قهرمان داستان است.همه از او می گویند و او سراسر از یونس، گمشده ی خویش می گوید. داستان داستان یعقوب و یوسف نیست، داستان ابراهیم و اسماعیل هم نیست.داستان کاملا مادرانه است.این بار مادر نقش منتظر را ایفا می کند. قصه به میانه رسیده و تو اصلا احساس نمی کنی که بیرون پرده ی نقره ای روی صندلی های آمفی تئاتر تماشاگر اکران اختصاصی شیار 143 هستی.تو یکی از بازیگران فیلم هستی برای نقشت سناریوی تعریف شده ای وجود دارد.در فضاسازی عجیب و بشدت قوی فیلم زندگی می کنی همراه یونس و فردوس در خانه ی روستایی الفت بدون پدر قد می کشی.الفت بقدری پر رنگ مادری می کند که جای خالی پدر رنگ می بازد در خانه ی روستایی الفت. یونس تصمیممی گیرد،به قربانگاه می رود،اینبار نه ابراهیم اسماعیل به قربانگاه می برد نه یوسف دور از چشم پدر در چاه می افتد. مادر به رضای خدا راضی ست اما دلش آرام نمی گیرد. یونس را در میانه ی ازاده های در بند دشمن اسیر می جوید.رادیو بر کمر پانزده سال رادیو عراق گوش می دهد شاید که اسم پسرش را پخش کنند. داستان پر از نکته های ظریف است.دلم می سوزد ار کسی از روی صندلی سینما بلند شود و نکته های زیبای فیلم را درنیافته باشد. باالفت در انتظارش شریک می شویم،پیرمیشویم اما نا امید نمی شویم. باقی داستان را باید دید، باید مثل من بازیگر سوم شخص غایب فیلم باشی و خودت درک کنی که چه می شود. اگرمن بگویم آن طعم خاص تماشا را از بین برده ام. لذت سرشار تماشای شیار143 ارزانی آنانی که لایقش هستند.
  • محسن جمشیدی