نسل ِ من

محبوب ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولید محتوا» ثبت شده است

شبکه های اجتماعی هر یک به هویت خاصی شناخته می شوند که که در واقع نشات گرفته از تاثیر سیاست گذاری های تولید کنندگان و توسعه دهندگان آن شبکه اجتماعی بر ذهنیت جامعه کاربری ست.

در این میان در بین شبکه های با محوریت محتوای تصویری، اینستاگرام در کنار وسعت جامعه کاربری از سطحی نگری ها و محتوای زرد بیشتری برخوردار است اما انگار پینترست هویت خود را در ایده پردازی و محتوا محوری بنا نهاده است.

من که تجربه ی لذت غرق شدن در عکس های اشتراک گذاری شده در پینترست را قابل مقایسه با اینستاگرام گردی نمی دانم چرا که جستجو و مرور محتوای اشتراک گذاری شده توسط افرادی که حتی آن ها را دنبال نمی کنید در پینترست شما را به کلی ایده و محتوای تصویری ناب می رساند که در اینستاگرام خبری از آن ها نیست.

سیاست اشتراک گذاری تصاویر در پینترست که آن را پین نمودن تعبیر می کند قابلیت این را دارد که شما را به مطلب لینک شده ای هدایت کند که حاوی این تصویر است و این خود نشان از اهمیت دادن به محتوای نوشتاری موجود در وب در کنار محتوای تصویری ست.

از طرفی جستجو در پینترست و بُرد های موجود که مجموعه ای از عکس های دسته بندی شده در یک موضوع اند بسیار هوشمند بوده و شما را سریع به محتوای مورد نظر می رساند، حال اینکه از قابلیت جستجوی تصویری جالب توجه ای نیز برخوردار است که اجاره می دهد با انتخاب بخشی یا کل یک تصویر به تصاویر مشابه ‌ نزدیک بدان دسترسی یابید.

برای من پینترست در ایده و محتوا ختم می شود و اغلب اوقاتی که برای جستجوی محتوایی نو به آن س یر زده ام پاسخگوی نیازم بوده است.

  • محسن جمشیدی

گاهی هم حوصله ی خوب نوشتن نیست، دوست داری همین طور الکی سیاه کنی و بروی جلو. اینکه اندک حوصله ای هست و تو را تا کیبور یا قیلم کاغذ می رساند خودش یک معجزه است چون بعد می توانی راحت لم بدهی و هر چه به ذهن ت می رسد بدون سانسور و تعمیق بنویسی. اصلن هم ناراحت نیستی که زیر سوال می روی یا نه چون جنس این طور نوشتن اجازه نمی دهد که کسی تو را بابت ش نقد بکند.جمله بندی ها و کلمه ها خودشان سرازیر می شوند و متن شکل می گیرد. متنی که نه درر دل است و نه دل نوشته. از آشفتگی های روزمره ات می گویی از دغدغه های همیشگی ات و یا اصلن از هیچ کدام شان و تنها سایه می کنی، سیاهِ سیاه.

اینطور نوشته ها احتما غلط تایپی بیشتری هم دارند همان طور که غلط محتوایی بیشتری و شاید اصلن آری از این چیز ها بوده و خیلی شیک و آراسته شکل بگیرند و تو با خود بگویی کاش این یک متن حق التحریری بود و حداقل برای ت بقدر پول بلیط یک سینما انتفاع مالی داشت. بالاخر که اینطور نوشتن هم گاهی لازم است. نمی دانم چطور شد که ما دست به کیبور و دست به قلم شدیم و رسیدیم به اینجا که دلتنگی و بی حوصلگی و فلسفیدن و اندیشیدن و خندیدن و گریستن و شکوه کردن و همه و همه ی حال هایمان را با نوشته بیان کردیم و با نوشتن به سر کردیم ولی خوب شاید این حال خوبی باشد و هر کسی نتواند این طور صریح و ساده بنشیند و کلمه سرازیر کند توی صفحه و ذهن ش را آزاد کند.

همان طور که بعضی از نوشته ها حاصل نشخوار ذهنی ست و بعضی تهوع ذهنی و شبیه بالا آوردن روی کاغذ است، بعضی نوشته ها هم شبیه #ارگاسم_ذهنی ست و حسِ بعد شان درست شبیه به اوج هیجان رسیدن و خالی از هر چیز شدن می ماند.

من گاهی با ذهنی خالی جلوی صفحه سفید می نشینم و دست روی کیبور می برم بی آنکه بدانم قرار است چه چیزی بنویسم اما یکبار خودش سد ذهنم را می شکند و می آید و یک طوری بی امان می اید که گاهی صورت تایپ م از ان دور می ماند و فکر می کنم اگر سریع تر می نویشتم چقدر بهتر بود.

گاهی فکر می کنم و راه را غلط رفته ام و باید متخصص تولید محتوا می شدم چون بی چون و چرا می توانم محتوا تولید کنم اصلن دهنم خط تولید محتوای صرف است البته بعدتر که با خودم فکر می کنم می بینم که اخر محتوای بی ارزش داریم و محتوای با محتوای با ارزش و درست  نمی دانم که چقدر متن تولیدی من ارزشمند است و اصلن این متخصص تولید محتوا شدن فکر خوبی ست یا نه.

  • محسن جمشیدی